شهرآرانیوز - دل خوشی سینمای ایران، در این روزگار راکد و کم رونق، به اکران فیلمهای مهمی محدود میشود که قید فروشهای چند ده میلیاردی را میزنند و به امید بازگرداندن شور و اشتیاق به طرف داران سینما، راه پرده نقرهای را در پیش میگیرند. «درخت گردو» اثر ارزشمند محمدحسین مهدویان، یکی از مهمترین آثاری است که از ابتدای همه گیری کرونا عزم اکران کرده و در روزهای نزدیک به دهه دفاع مقدس، روایت حیرت انگیزی از فجایع حاشیهای جنگ تحمیلی و زخمهای پرتعدادی که بر تن مردم بی گناه این سرزمین نشسته، دارد.
«درخت گردو» که در سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر موفق شد در یازده رشته مختلف نامزد سیمرغ شود، دو جایزه بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد برای پیمان معادی را نیز به خود اختصاص داد و حالا مدتی است که به نمایش عمومی درآمده است. این فیلم، بیش از هر چیز دیگری، به ما یادآوری میکند که مردم نقاط مختلف کشورمان چه مصیبتهایی را به جان خریده اند و چطور با جان فشانی هایشان خاک این کشور را در مسیر ثبات امروز قرار داده اند.
«درخت گردو» فیلمی درباره بمباران شیمیایی شهر سردشت است و داستان زندگی مردی به نام قادر مولان پور را، با پایبندی متعهدانه به واقعیت، روایت میکند. سکانسهای این فیلم در سه برهه تاریخی سالهای ۶۶، ۸۳ و ۹۵ تصویربرداری شده، اما بخش عمدهای از بدنه اثر را همان وقوع فاجعه در دهه شصت تشکیل میدهد. درجه تراژدی در «درخت گردو» به قدری بالاست که مخاطب چندبار در طول فیلم به واقعی بودن برخی اجزای قصه شک میکند. با این حال، مستندات موجود نشان میدهند که تمام محورهای اصلی روایت این فیلم، بر حسب واقعیت تلخی از حاشیه جنگ تحمیلی، جلوی دوربین رفته اند.
از این منظر، «درخت گردو» مناسبترین فیلم برای کارگردانی مثل محمدحسین مهدویان است که با گونه داکیودرام (درامبرمبنایمستندنگاری) در سینمای ایران شناخته شده بود. مهدویان در این اثر به شیوه مورد علاقه خود بازگشته و نشان میدهد که در طراحی تصویری روایت مستند، به شکل چشمگیری پیشرفت کرده است. این فیلم حتی مثل «ماجرای نیمروز» نیست که شخصیتهای خیالی و وقایع حقیقی داشته باشد. بلکه همه چیزش با واقعیت پیش رفته و روایت سرزندهای از رنج یک مرد کرد را تقدیم مخاطب میکند.
در میان آثار مختلف محمدحسین مهدویان که فیلم سازی برآمده از جریان مستندسازی محسوب میشود، «درخت گردو» بیشترین قرابت را با سبک کاری فیلم ساز دارد و به تعبیری فنیترین اثر این کارگردان به شمار میرود، زیرا اثری مبتنی بر واقعیت و دارای جزئیات پرشماری است که به کارگردان اجازه میدهد قابها را به سبک منحصربه فرد و مورد نظر خودش طراحی کند. دقت نظر حیرت انگیز تیم اجرایی این اثر در نمایش جزئیات، به طور مشخص در پلان سقوط پرندهها به چشم میآید و در دیگر برشهای اثر هم خودنمایی میکند.
همراهی دقیق مهدویان با هادی بهروز، در مقام فیلم بردار، هویت بصری چشمگیری به این فیلم بخشیده و میزانسنهای دقیق کارگردان در پلان حمام بیننده را تحت تأثیر قرار میدهد. چهره پردازی دشوار این اثر بر عهده شهرام خلج بوده و موسیقی اندوه بار آن را نیز حبیب خزایی فر ساخته است. بهروز، خزایی فر و خلج که تقریبا در تمام آثار مهدویان او را همراهی کرده اند، با «درخت گردو» نشان میدهند که به هم فکری و تعامل امیدوارکنندهای با این کارگردان دست یافته اند.
بخش عمدهای از بار بازیگری «درخت گردو» بر عهده پیمان معادی قرار گرفته که در شاه نقش قادر بازی کم نقصی ارائه میکند. معادی که قبلا نشان داده بود در بازی چهره بسیار متبحر است و استانداردی در کلاس جهانی دارد، با «درخت گردو» از یک سو آمادگی و انعطاف بدنی خود را به رخ میکشد و از سوی دیگر توانسته، با تلاش و تمرین، به زبان و گویش کردی هم مسلط شود. بالا و پایین پریدنهای پیمان معادی که نقش یک بنا را ایفا میکند و درگیر فاجعه جنگ شده، حاکی از تقلای یکی از بهترین بازیگران ۱۵ سال اخیر سینمای ایران است و ثابت میکند که انتخاب معادی برای ایفای این نقش مهم اقدام درستی از سوی کارگردان بوده است.
در میان بازیگران نقش مکمل این فیلم، مینو شریفی امیدوارکننده و آینده دار ظاهر میشود. بازیگر جوان و گمنامی که از سوی مهدویان به سینمای ایران معرفی شده و در همین گام نخست، توانسته برای ایفای نقش مریم «درختگردو»، اسم خودش را در میان نامزدهای سیمرغ جشنواره فجر ثبت کند. حضور مهران مدیری در نقش دکتر احمد اما، خطرپذیری بزرگ کارگردان «درخت گردو» بوده که به نظر میرسد چندان مؤثر واقع نشده است. مدیری برای حضور در این فیلم نتوانسته به طور کامل خودش را از سایه پیشینه کمدی اش خلاص کند و از همین روست که بازی او چندان باورپذیر جلوه نمیکند. ضمن اینکه لکنت تصنعی این شخصیت نیز یک تمهید بی فایده به نظر میرسد و گرهی از کار فیلم باز نمیکند.
محتوای «درخت گردو» را از ابعاد مختلفی میتوانیم بررسی کنیم. برخی معتقدند که خالق این اثر بی دلیل درجه تراژدی و غم را در نمایش فجایع زیاد کرده است و به دنبال آن بوده که با به گریه انداختن مخاطب، برای خودش توجه و اعتبار بخرد. این انتقاد، گرچه ممکن است درباره چند پلان از فیلم موجه باشد، اما به طور کلی به «درخت گردو» وارد نیست، زیرا سینما، به عنوان یک ابزار فرهنگی ملی، وظیفه دارد واقعیت ظلمی که مردم ایران در دوران جنگ تحمل کرده اند، بدون محافظه کاری، فریاد بزند. نمایش برهنه و بی ملاحظه جنایت جنگی مهیبی که علیه مردم بی گناه سردشت رخ داده، وظیفه فیلم سازی است که امید داشته اثرش به دیگر نقاط جهان هم برسد و صدای مردم مظلوم ایرانی شود.
گذشته از اینها نمایش جنایت در حق مردم عادی و غیرنظامیان، فقط در فیلمی میسر است که نشان دهد این زنها و بچه ها، بدون کوچکترین گناهی، درگیر سلاح شیمیایی شده اند که مهمترین نقطه قوت مضمونی این اثر است که امید را از قهرمانش منفک نمیکند. قادر مولان پور، با وجود فاجعه غریبی که از سر گذرانده، حتی در دادگاه هم از امید حرف میزند و تا لحظه مرگ وطن و خاک مادری خود را فراموش نمیکند.
در ادامه بخوانید
چرا فیلم «درخت گردو» در یک هفته فروشی میلیاردی داشت؟